امیرمحمود جون بابا

جوجه طلایی جوجه جوجه طلایی نوكت سرخ و حنایی   تخم  خود را شكستی چگونه بیرون جستی   گفتا جایم تنگ بود دیوارش از سنگ بود   نه پنجره ، نه در داشت نه كسی ز من خبر داشت   دادم به خود یك تكان مثل رستم پهلوان   تخم  خود را شكستم اینگونه بیرون جستم دانلود ...

یادش بخیرمجموعه عروسکی بسیار زیبائی بود  ازکارهای مرضیه برومند . کار عروسک گردانی و دوبله  صدای  این سریال را بزرگانی چون: فاطمه معتمد آریا ، رضا بابک ، ایرج طهماسب ، مرضیه محبوب ، بهرام شاه محمد لو  ، حسن پورشیرازی ، فرشته صدر عارفی ، مسعود کرامتی ، عادل بزدوده بر عهده داشند. صدای مخمل را که شخصیت بسیار جالبی داشت برعهده  بهرام شاه محمد لو (همان آقای حکایتی ) وصدای خروسه  را رضا بابک (همان بازیگر آرایشگاه زیبا) برعهده داشت . من که این دو شخصیت را خیلی دوست داشتم .   قسمتی از متن ترانه:  خونه مادر   بزرگه  هزار تا قصه داره  خونه   مادر   بزر...

دیروز گل بابا رفت توپشو که داخل تورش بود اورد که درش بيار من هم براش دراوردم بعد رفتم بيرون ، وقتی که اومدم خونه ديدم مي گه باباتوپ بازي مي کني آماده بشم ؟ گفت بزن بريم (اين جملات رو که من استفاده نمي کنم با خانم که مشورت مي کرديم به اين نتيجه رسيديم که اين تاثير رسانه های عمومی اونم از نوع تلويزيون تو اين نسل هست که فکر کنم تاثيرش در اين دوره و زمونه بر رفتار هاي تربيتي پدر و مادر غالبه و  با توجه به جذابيت هاي رسانه اگر پدر و مادر واقعاً مواظب محتواي اين برنامه هاي کارتوني بعضاً نامناسب و حتي در بعضي از مواقع با دوبله وحشتناک(از نظر تربيتي) نباشند رشته تربيت کودک ممکن است از دست والدين  خارج شود ) . توپ رو گرف...

امروز محمد پارسا پسر عمه امير محمود جون و عزيز براي ناهار خونه ما بودند خيلي با هم بازي کردند سوار تردميل شدند حسابي تردميل سواري کردند بعد که خسته شدند شيطنت پارساگل کرد توپ رو مينداخت روي ترد ميل با سرعت زياد امير محمود هم از ته دل مي خنديد من تو نماز بودم که صداي خرت خرت چيزي رو شنيدم ترسيدم که يکي از بچه ها جائيش گير کرده باشه نمازمو شکوندم ديدم که توپي رو که با هاش بازي مي کردند از روي تردميل سر خورده از زير تردميل رفته داخل دستگاه با کلي زحمت و تلفات اونم  يک عدد سيخ بالاخره درش آوردم بعد باهم ( امير محمود سوار دوچرخه و پارسا جان دست در دست دائي )رفتيم بوستان نزديک به خونه که يک خيابان فاصله داره اولش پارسا و ا...

اتل متل توتوله یکی از شعرهائی است که امیر محمود جون خیلی دوست داره و تا آخرشو از حفظ می خونه شاید هم بخاطر اینکه اسم باباش حسنه اینو خیلی دوست داره دانلود اتل متل توتوله یك بازی قدیمی است كه از سالها پیش به جا مانده به این صورت كه بچه ها می نشینند ویك شعر می خوانند " اتل متل توتوله                                            گاو حسن چه جوره نه شیر داره نه پستون                              گاو شو بردن هندستو...

آموزش نقاشی ـ کودک ۱-۲-۳ نقاشی حیات وحش کارتونی   کتاب “۱-۲-۳ نقاشی حیات وحش کارتونی” یک راهنمای ایده‌آل برای کودکان ۶ تا ۱۰ سال می‌باشد. هنرمندان جوان چنانکه نحوه نقاشی مخلوقات جذاب را ازطریق اشکال ساده یاد می‌گیرند؛ بهار را مانند یک اثر جادویی طراحی می‌کنند. هر گام به‌دقت نشان داده شده است و در نهایت به‌صورت تما‌م‌رنگی به پایان می‌رسد. سال 2003  |  64 صفحه  |  ISBN: 9780939217700  |  0,9  MB  |    1-2-3 Draw Cartoon Wildlife: A step-b...

من تو حال خودم بودم داشتم درس مي خوندم که امير محمود جون بابا مي ياد از سر وکول بابائي بالا مي ره يه نگاهي به بابائي مي کنه مي گه من ماهم ؟ ...

امروز خونه رو با خانمي مرتب کرديم مبلها رو جا بجا کرديم بيشترين لذت رو امير محمود جون مي برد از روي مبل مي پريد  پشت مبل قائم موشک بازي مي کرد دستمال دست گرفته بود داشت به خيال خودش به مادرش کمک مي کرد بعد که  وسايل جابجا شدن مي رفت رو ميز وسط مي پريد پائين خلاصه کيف  مي کرد بازم مي رفت بالاي ميز مي پريد پائين بعد از چند بار پريدن گفت خسته شدم رفت بطري آب معدني کوچکش رو گرفت درش رو باز کرد چند قلپ آب خورد و گفت خستهح شدم ! بعد دوباره شيطونيشو از سر گرفت بابائي بازم خسته که مي شد مي اومد پائين در بطري رو باز مي کرد قلپ قلپ آب مي خورد خيلي جالبش اون  بود که مي گفت خستهح شدم خستهح شدم !! آخر کار هم پرده رو گرفت محکم کشي...

امير جون محمود بابا عاشق تلفنه هر کي که زنگ مي زنه اول بايد با منشي خونه هماهنگ کنه بعد مي تونه با طرف صحبت کنه اون روز صبح که بود چند بار مادر جون زنگ زده بود امير محمود صحبت کرده بود بازم که زنگ زد گل بابا تلفنو گرفت نذاشت کسي حرف بزنه بعد کلي لج کرد که زنگ بزن با عزيز جون هم صحبت کنم زنگ زديم کلي صحبت کرد تلفنو که گذاشت بازم گفت زنگ بزن با عزيز جون صحبت کنم حسابي کلافم کرده بود يه مار مولک لاستیکی داشتم که از آستارا خريده بودم سياه و خيلي زشت بود با يه حالت طبيعي و دم موجدار که واقعاً ترسناک بود گذاشتمش روي تلفن امير محمود بابا هم که خيلي ترسيده بود عين بچه هاي مودب رفت دست به سينه روي مبل نشت و ساکت به تلفنه نگاه ...

دیروز امیر محمود خیلی بی قراری می کرد یه فایل رنگ آمیزی فلش داشتم که طریقه رنگ کردن و بازی کردن با آن رو یاد دادم که خیلی خوشش اومده بود من هم خیلی خسته بودم رفتم گرفتم خوابیدم بعد که بیدار شدم دیدم هنوز امیر محمود جون بابا با لپ تاپ سرگرم است نمی دونم چند ساعت خوابیدم ولی می دونم که مدت زیادی بود هنوز هم خسته نشده بود حسابی تو رنگ امیزی تبحر پیدا کرده بود یک نمونه از آن را برای استفاده شما دوستان عزیز تو سایت می کذارم انشالله که لذت ببرید . با کلیک روی دکمه start شروع نمائید برای بازی به اندازه واقعی روی عکس زیر کلیک نمائید دراین فایل کودک به رنگ امیزی تصویر می پردازد و با ترکیب رنگ های دلخواه خود به رنگ آمیزی م...